دیالوگ 16

از آخرین باری که این وبلاگ رو آپدیت کردم فکر کنم یه شش هفته ای گذشته و با اینکه خیلی دلم می خواسته که اینجا یه چیزی بنویسم اما این دوره ی دکترا خیلی وقت گیر تر از اونیه که فکرشو می کردم و عملاً این روزا کارم شده همش دانشگاه رفتن و برگشتن. حالا این دیالوگ های پایین رو بخونین خودتون می فهمین. البته یه هفته ای هم از استادم مرخصی گرفتم و یه کم کمتر درس خوندم که خیلی چسبید. یه کنسرت هم رفتم از یه گروه ایندی راک به اسم نیوپورنوگرافرز که خیلی کنسرت خوبی بود و حتماً توصیه می کنم کارهاشون رو گوش بدین.

عصر روز شنبه، آخر شب، ایوان خونه ی خودمون

گلن: تو این روزا پیدات نیست، چیزی شده؟

من: نه بابا درگیر درسم

گلن: آهان فکر کردم از دست ما ناراحتی، نکنه می خوای بری از این خونه

من: نه، نه اصلاً. این استاد راهنمای من گیر داده که هر هفته باید واسش یه مقاله بنویسم و تحویلش بدم

گلن: اوه اوه پس خیلی کارت سخت شده، حالا هر روزی که وقت داشتی بیا توی نشیمن تا یه کم گپ بزنیم، آخه کل حرفای ما این روزا شده صبح به خیر اول صبح و خداحافظ آخر شب.

من: باشه حتماً

 

این یکی هم مال همین دیروزه، ماجراش  هم اینه که حدودای ساعت 7، هر روز این تمیزکارای دانشگاه میان و سطل آشغال های اتاق ها رو خالی می کنن و کف اتاق ها رو هم  جارو می کشن، از اونجایی که بنده تنها فرد حاضر  در ساختمان در اون ساعت هستم، تقریباً هر روز همدیگه رو می بینیم. ولی دیروز زودتر از دفتر کارم اومدم بیرون و توی آسانسور تمیزکارا رو دیدم

تمیزکار: سلام

من: سلام

تمیزکار: امروز زود داری می ری خونه

من: آره دیگه، تنوع هم بد نیست

من [توی دلم]: می بینی وضعیت ما رو؟ دیگه تمیزکاره هم سر دیر خونه رفتن ما بهمون تیکه می ندازه.

5 responses to this post.

  1. طفلی مهدی، میگم ازت یه مدته اصلاً خبری نیست، دیگه یک سال و خورده ایش گذشت بعدش میتونی با خیال راحت عشق و حال کنی

    پاسخ

  2. بابا درسخون:-) خوب پس فكر كردي اون ويزا را واسه چي بهت دادند كه درس بخوني ديگه 😉
    حالا سخت نگير، تفريح و استراحت بعد از سختي خيلي مي چسبه، به اين قسمت قضيه فكر كن 🙂

    پاسخ

    • آره خوب، اما آخه حیفه آدم این همه راه بیاد و هر روز پاشه بره دانشگاه و بشینه توی اتاقش درس بخونه. بدبختی اینه که اصلاً هم نمیشه پیچوند اینا رو. مخصوصاً این روزای گرم تابستون.

      پاسخ

  3. «من [توی دلم]: می بینی وضعیت ما رو؟ دیگه تمیزکاره هم سر دیر خونه رفتن ما بهمون تیکه می ندازه.»
    …..!!!!!!!!!!!!

    پاسخ

بیان دیدگاه